۱۳۸۹/۰۴/۱۹

پولس

در این مقاله راجع به یهودیان مسیحی شده و به خصوص شخصی به نام پولس رسول که دومین شخص آیین مسیحیت است خواهید خواند.

-------------------

يهوديت مسيحي , در قرن اول ميلادي تنها در اورشليم و فلسطين حاكم نبود بلكه هيات هاي يهودي مسيحي چنان گسترش يافت كه سراسر سواحل سوريه و فلسطين از غزه تا انطاكيه را فرا گرفت و به آسياي صغير و يونان رسيد. رم مركز اين طايفه بود. كاردينال دانيلو معتقد است كه اولين گروه تبشيري كه به آفريقا رفتند يهوديان مسيحي بودند. از عجايب تاريخ اينكه تنها كسي كه با نفوذ و گسترش يهوديت مسيحي به مقابله برخاست , يك يهودي بود كه جز بزرگترين قربانيان مسيحيان نخستين به شمار مي آمد و بعدها به مسيحيت گرايش پيدا كرد. نام او شائول بود و بعد پولس قديس ناميده شد . شائول در شهرك طرسوس (5 ) متولد شد كه در آن زمان , يكي از شهرهاي مهم روم بود. در اين شهر يك حوزه علمي بود كه فلسفه رواقي و فلسفه اپيكور در آن تدريس مي شد و لذا شائول اديان يوناني و رومي را به خوبي مي شناخت ولي او يك يهودي فريسي بود و لذا به اورشليم رفت تا تورات را در مجمع اورشليم بياموزد. هنگامي كه مسيحيان , تحت تعقيب فريسيان و صدوقيان (6 ) قرار گرفتند و به دمشق و ديگر شهرها گريختند , شائول از رئيس كاهنان درخواست كرد تا نامه اي به مجامع دمشق بنويسد تا او مشخصا حامل نامه باشد و از آنان بخواهد كه پيروان مسيح را دستگير كنند و دست بسته به اورشليم بازگردانند ولي اتفاقي ديگر افتاد :
« و در اثنيا راه چون نزديك به دمشق رسيد ناگاه نوري از آسمان دور او درخشيد و به زمين افتاده , آوازي شنيد كه بدو گفت : « اي شائول , براي چه بر من جفا مي كني » گفت : « خداوندا تو كيستي » خداوند گفت : « من آن عيسي هستم كه تو بدو جفا مي كني . ليكن برخاسته , به شهر برو كه آنجا به تو گفته مي شود چه بايد كرد... »
(اعمال رسولان , 9 : 22 )

بعدها پولس در لباس يك معلم مسيحي به دمشق بازگشت و رهبر مسيحيان دمشق و انطاكيه گرديد. سه سال بعد پولس به مدت دو هفته از اورشليم بازديد كرد و سفرهاي تبشيري خود را آغاز نمود و گروه ها و جمعيت هايي را در قبرس و شهرهاي آسياي صغير , مقدونيه و شهرهاي يونان از جمله آتن , قرينتس , افسس و ايونيا تشكيل داد.
پولس در تعليمات خود بر دو نكته اساسي تاكيد مي ورزيد : يكي الوهيت عيسي مسيح , و ديگري جهاني بودن مسيحيت و عدم انحصار آن به يهود.
بر اين اساس , مسيح همان پروردگار بود كه تجسم يافت , تواضع كرد و از آسمان نزول نمود و به جسم انسان درآمد و جان خود را بر صليب تسليم كرد تا پيروزي بر مرگ را تحقق بخشد. هر كس به عيسي مسيح ايمان و اميد داشته باشد انسان جديدي خواهد شد هر كه مي خواهد باشد.
« به يكديگر دروغ مگوييد , چون كه انسانيت كهنه را با اعمالش از خود بيرون كرده ايد. و تازه را پوشيده ايد كه به صورت خالق خويش تا به معرفت كامل تازه مي شود , كه در آن نه يوناني است , نه يهود نه ختنه نه نامختوني , نه بربري نه سكيتي نه غلام و نه آزادي , بلكه مسيح همه و در همه است »
(رساله به كولسيان , 3 : 9 ـ11 )
پولس بر انواع ظاهرگرايي در يهوديت و يهوديت مسيحي شورش نمود.
« در مسيح عيسي نه ختنه چيزي است و نه نامختوني , بلكه خلقت تازه »
(رساله به غلاطيان , 6 : 15 )
پولس , كليسا را معبد و پرستشگاه نمي دانست . او كليسا را پيكره مسيح به حساب مي آورد و مي گفت كليسا افرادي هستند كه همه با غسل تعميد , به مسيح ايمان آورده اند تا آنكه يهودي , يوناني , بنده , آزاد , مرد و زن همه آزاد شدند (رساله اول به قرنتيان )
پولس با يك جماعت يهودي مسيحي كه پس از مجمع اورشليم از او جدا شدند درگير شد , زيرا مجمع , بت پرستاني را كه به مسيحيت مي گرويدند از ختنه كردن و انجام واجبات آييين يهود معاف مي دانست , بسياري از يهوديان مسيحي اين امتياز دهي را رد مي كردند. پولس و يهوديان مسيحي درگير شدند (احوادث انطاكيه در سال 49 ميلادي ) , زيرا پولس ختنه كردن و استراحت روز شنبه و رفتن به معبد را مسائلي كهنه مي دانست كه حتي خود يهوديان به آن پاي بند نبودند و لذا لازم مي ديد كه مسيحيت را از وابستگي هاي سياسي و ديني به يهود برهاند تا بتواند آغوش خود را براي غير يهوديان نيز بگشايد , ولي يهوديان مسيحي همچنان يهودي خالص و ناب باقي ماندند و پولس را خائن و دشمن خطاب كردند و تا سال 70 ميلادي يهوديت مسيحي بيشتر كليساها را در اختيار خود داشت .
كتاب اعمال رسولان همواره به دشمنان پولس و درگيري وي با آنان در نقاط مختلف اشاره مي كند , از جمله در غلاطيه قرنيتس , كولسي , رم و انطاكيه . در اين درگيري يهوديان مسيحي همواره پيروز بودند تا آنكه در سال 70 ميلادي با سقوط اورشليم (و ويراني معبد) اوضاع عوض شد يهوديان در كل امپراتوري روم مطرود شدند و مسيحيان تصميم گرفتند از آنان جدا شوند. مسيحيان يوناني گرا حاكم شدند و به اين ترتيب , مسيحيت از نظر اجتماعي و سياسي از آيين يهود جدا شد و به « ملت سوم » معروف گرديد. پولس پس از وفاتش به پيروزي دست يافت و به لقب دومين موسس آيين مسيحيت پس از عيسي مسيح شناخته شد. در عين حال , يهوديت مسيحي تا پايان دوران شورش يهود در سال 140 ميلادي از نظر فرهنگي همچنان حاكميت داشت .
پس از آنكه آيين مسيحيت پولسي به پيروزي نهايي دست يافت يهوديان مسيحي تحت نام « گروندگان يهود » باقي ماندند و از كليساي بزرگ جدا شدند , كليسايي كه به تدريج روابط خود را با يهود قطع كرد , لذا يهوديان مسيحي به غرب مهاجرت كردند و عده اي از آنان نيز در شرق ماندند و به ويژه از قرن سوم تا قرن پنجم در فلسطين , اردن , سوريه و بين النهرين استقرار يافتند و برخي از آنان نيز با حفظ هويت سامي خود به كليساي بزرگ پيوستند.

پاورقي :
1 ـ انجيل هاي متي و لوقا نسبت مسيح را به دو روش مختلف , از طريق يوسف نجار به داود مي رسانند (متي , 1 : 2 ـ17 , لوقا , 3 : 23 ـ 38 ) بدون آنكه توجه داشته باشند كه اين نوع نسب نامه با تولد مسيح از مريم باكره سازگار نيست .
2 ـ فريسيان فرقه اي از يهودند كه پاي بند معاني تحت اللفظي تورات بوده و به ظواهر تورات تمسك مي كردند. آنان معتقد بودند كه تورات بايد بر هر تصميمي درباره زندگي حاكم باشد و نظام تفسيري دقيقي به وجود آوردند كه بعدها به ميشنا و تلمود تبديل شد.
پاورقی:
در انجيل متي (13 : 55 ) و مرقس (6 : 3 ) آمده است كه عيسي چهار برادر به نام هاي يعقوب , يوسف , شمعون و يهودا داشت .
طرسوس شهري است در تركيه در ساحل نهر سيحان كه پولس قديس در آن متولد شد و مامون آن را در سال 788 ميلادي فتح كرد و در آن مدفون شد.
صدوقيان فرقه اي يهودي بودند كه جز نص تورات چيز ديگري را قبول نداشتند. آنان منكر روايات و احاديث يهود بوده و فقط پيرو نص صريح شريعت موسي بودند. آنان محافظه كاران ثروتمندي بودند كه با هر گونه نوآوري اعتقادي مخالفت مي ورزيدند و قويا با معبد ارتباط داشتند.

هیچ نظری موجود نیست :

ارسال یک نظر