۱۳۸۹/۰۴/۲۲

زندگانیم و زمین زندان ماست

زندگانیم و زمین زندان ماست

زندگانی درد بی درمان ماست



راندگانیم از بهشت جاودان


این زمین زندان جاویدان ماست




گندم آدم چه با ما کرده است


کآسیای چرخ سرگردان ماست




جسم قبر و جامه قبر و خانه قبر


باز لفظ زندگان عنوان ماست




جمع آب و آتشیم و خاک و باد


این بنای خانه ی ویران ماست




مور را مانیم کندر لانه ها


روز باران هر نمی طوفان ماست




احتیاج این کاسه دریوزگی


کوزه آب و تغار نان ماست




آبروی ما به صد در ریخته است


لقمه نانی که در انبان ماست




جز به اشک توبه نتوان پاک کرد


لکه ننگی که بر دامان ماست




میزبان خود را نیز با خود میبرد


مهلت عمری که خود مهمان ماست




خضر راه خویشتن باش ای فقیر


چشم گریان چشمه حیوان ماست

هیچ نظری موجود نیست :

ارسال یک نظر