۱۳۸۹/۰۴/۲۲

آیا زنان می توانند شبان کلیسا شوند؟

زن بر طبق کلام خدا نمی تواند به عنوان کشيش دستگذاری گردد. پادشاهی خدا در کليسای وی برقرار است. در کليسای مسيح حکومت فقط تئوکراسی است يعنی حکومت خدا بر مردم ونه حکومت دمکراسی يعنی حکومت مردم بر مردم. خدا در کليسای خود پادشاه است. او سر است و ما بدن وی به عنوان کليسا می باشيم.

در اول قرنتيان باب 11 آية 3 می خوانيم:

" اما ميخواهم شما بدانيد که سر هر مرد مسيح است و سر زن مرد و سر مسيح خدا. "

جايگاه افراد در اين سلسله مراتب پادشاهی اول خدا، مسيح، مرد، و سپس زن است. همچنانکه در خانوادة زمينی نيز ابتدا مرد و سپس زن و بعد کودکان جای دارند.

اين سلسله مراتب به معنای تحقير زن نيست. آيا وقتی خدا مسيح را فرستاد ( يوحنا 3 : 16 ) پسر تحقير گشت و يا آن هنگام که مسيح روح القدس را فرستاد، چنين شد؟ زنان در بدن مسيح جايگاه والايی همچون کار کمک و معاونت را بر طبق نظارت شبان کليسا می توانند به عهده داشته باشند. چنانکه وقتی خدا آدم را آفريد فرمود معاونی نيز برای تو قرار می دهم که حوا ناميده شد.

يا بطور مثال می توان ذکر کرد که در عهد قديم، يهوه خدا کهانت را به مردان قبيلة لاوی محدود نمود و نه به زنان ايشان. يک کاهن نيز در عهد قديم نمی بينيم که زن باشد.

عده ای معتقدند که چون دبوره در عهد قديم داور بود، پس زن می تواند کشيش گردد. توجه داشته باشيم که خدا او را به عنوان داور قرار داد، نه آنکه امر کهانت قوم را به عهده بگيرد و يا بطور نمونه در امر کهانت در خيمة عبادت باشد.

عده ای نيز بر اين آيه تکيه می کنند تا نشان دهند که زن می تواند در جايگاه کشيشی قرار بگيرد، بطور مثال، در عهد جديد می خوانيم که يونانی و برده و آزاد و مرد و زن همه در مسيح عيسی يکی می باشند

( غلاطيان 3 : 28).

بله، ما نيز معتقد هستيم که همه يکی هستند و در چشمان خدا مرد و زن يک می باشند، اما اين امر اشاره بر جايگاه نمی کند. همه يکی هستند، اما جايگاهها بر حسب نظر خدا تعيين می گردد و فراموش نکنيم که کليسا متعلق به خدا است و او پادشاه می باشد.

همة ما برادران و خواهران در مسيح هستيم که دارای يک خداوند، يک ايمان و يک تعميد می باشيم و همگی از آن شرب روحانی که مسيح است، نوشانيده شده ايم. همگی در صورت پذيرش مسيح و کار وی بر روی صليب دارای همان روح القدسی هستيم که مسيح فرستاد.

جايگاه مرد و زن در بدن مسيح متفاوت است. اين امر مربوط به جايگاه است و نه هيچ چيز ديگری. در رسالات شبانی ( 1 و 2 تيموتائوس و تيطس) اين مهم بسيار آشکارا بيان شده است.

" پس اسقف بايد بی ملامت و صاحب يک زن و هوشيار و خردمند و صاحب نظام و مهمان نواز و راغب به تعليم باشد" ( 1 تيموتائوس 3 : 2 ). ( ترجمة قديم فارسی).

" اما کشيش بايد شخص نيک و درستی باشد تا کسی نتواند عيبی در او بيابد. او بايد شوهر وفادار يک زن باشد، خويشتندار بوده، عاقلانه فکر کند، منظم و خوش رفتار باشد، در خانه اش بايد به روی مهمان باز باشد و مشتاق تعليم کلام خدا باشد. " ( 1 تيموتائوس 3 : 2 ). ( ترجمة تفسيری فارسی).

دستگذاری کشيشان بر طبق کلام خدا بدعتی است که وارد کليساها شده است، همچنانکه همجنسگرايان چه زن و چه مرد دستگذاری می شوند و اين امر در بسياری از شبه کليساها امری عادی گشته است. در نهايت تنها سخن از اين می رود که باطن آدمی مهم است و يا آن هنگام که من از دستان ايشان عشاء مقدس را دريافت می کنم، فقط مسيح را در آنهنگام می بينيم. اين طرز تفکر از ديد خدا باطل است.

فرزند خدا در نور کلام راه می رود، عمل می کند و سلوک می نمايد. رد هر قسمت از کلام مسيح که خون ريخته شدة برة خدا بر آن است، به معنای رد خدا است.

هیچ نظری موجود نیست :

ارسال یک نظر